از مجموعه شعر نقاش خیال

از عشق روى خوب تو چندان گريستم
چون شمع صبح بر سر ايوان گريستم

 

مانند تشنه اى ز پى آب خوشگوار
يا چون مريض از پى درمان گريستم

 

عهدى كه با هزار اميد استوار شد
بشكسته بود، بر سر پيمان گريستم

 

بگذشت و گفت از كه كنى گريه بى جهت
گفتم ز بى وفائى جانان گريستم

 

اشكم بشست روى من بى شكيب و بعد
از پيكرم گذشت و به دامان گريستم

 

از روى نا اميدى و افسردگى و درد
اندوهگين نشسته و پژمان گريستم

 

مشكل نمود فكر تو صبر و قرار من
بر مشكلت ببين كه چه آسان گريستم

 

ديدم به خواب خوش كه توئى در كنار من
از خواب خوش پريده هراسان گريستم

 

روى تو چون بهار بُود زهره را وليك
من بر بهار روى تو باران گريستم

زنده یاد فاطمه مهدی زاده (زهره)

1217+

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.