از مجموعه شعر نقاش خیال

ما ياد او به مُلك سليمان نمى ‏دهيم
لعل لبش به چشمه حيوان نمى ‏دهيم

 

زر مى‏دهند در ره دلدارخويش و ما
جز سر به راه آن گل خندان نمى‏ دهيم

 

هر چيز زيب دست مهان نيست زين سبب
جز دل به دست آن مه تابان نمى ‏دهيم

 

در راه عشق خويش به غير از وفا به عهد
در راه وصل يار بجز جان نمى ‏دهيم

 

بخت ار مدد نكرد كه پيمانه ‏اى زنيم
جز عمر خويش بر سر پيمان نمى‏ دهيم

 

تا شرح حال ما به تفقد نپرسد او
بر روزگار خود سر و سامان نمى ‏دهيم

 

دلدار ما زمردم دانا و فاضل است
ما دل به دست مردم نادان نمى‏ دهيم

 

مهمان ماست يار در اين تيره شب ولى
جز چشم خويش خانه به مهمان نمى ‏دهيم

 

چون زهره خون فشاند به راهش، به ناز گفت
ما گوش خود به ناله و افغان نمى‏ دهيم

زنده یاد فاطمه مهدی زاده (زهره)

1342+

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.