از مجموعه شعر نقاش خیال

مده رنجم اگر دين دارى اى مه
چه رسم است اين چه آیين دارى اى مه

 

كى آیين محبت اينچنين است
مگر با من سر كين دارى اى مه

 

ببين بالين من تر گشته از اشك
چه شمعى را به بالين دارى اى مه

 

سر جنگ است با من يا سر صُلح
بگو جانا كدامين دارى اى مه

 

چو مژگانت به نازم كشت بينم
به خونم جامه رنگين دارى اى مه

 

همان عطرى كه جانم كرده غارت
تو با گيسوى مشكين دارى اى مه

 

زبانم بسته و لب ها خموش است
چرا قلبم تو خونين دارى اى مه

 

شب و روزت به خرسندى سر آيد
چرا جانم تو غمگين دارى اى مه

 

نشان از مهر خورشيد جهانتاب
بدان روى نگارين دارى اى مه

 

چرا با اينكه زهره مايل توست
نظر بر ماه و پروين دارى اى مه

زنده یاد فاطمه مهدی زاده (زهره)

1562+

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.