از مجموعه شعر نقاش خیال
اى داروى درد و مونس جان
اى همدم روزگار سختى
اى مرهم جان خسته من
بازآ كه دل مرا تو خَستى
اى آفت عمر و زندگانى
اى شمع شب دراز ديجور
اى يار عزيز دلنوازم
شد كلبه ام از رخ تو پرنور
اى برده زجمع عاشقان دل
جانم به ره تو رايگان است
پيمانه عمر گشته لبريز
نالان شده جسم و ناتوان است
با اين همه سختى زمانه
پروانه صفت به گِرد شمعم
بال و پر من بسوخت امّا
افسانه سرا و شمع جمعم
زنده یاد فاطمه مهدی زاده (زهره)
1215+
دیدگاهتان را بنویسید