حسرت،عمر،بى،محابا،سوختن،شمع،فرقت،معشوق،بخت،عشق،لعل،لب،تمنّا،سوختن،خوشيها،زيستن،فراق،چشم،مست،شيدا
از مجموعه شعر نقاش خیال
حسرتم از عمر باشد بى محابا سوختن
همچو شمع از فرقت معشوق يكجا سوختن
در تمنايم ز بخت خويش كاندر راه عشق
دور از لعل لب او در تمنّا سوختن
خواهم از دورى او دور از خوشيها زيستن
از فراق چشم مستش مست و شيدا سوختن
تا نگردد فاش اسرارم ميان مرد و زن
خواهم از عشق رخ زيباش زيبا سوختن
چون ستاده دوست، افتادن به پايش از ادب
چون نشسته يار، من چون شمع بر پا سوختن
سوختن از عشق و با غم ساختن زيبا بود
خاصه از دورى يارى شوخ و زيبا سوختن
گفتمش از عشق بايد سوخت يا از هجر تو
گفت بهتر اينكه هم اينجا هم آنجا سوختن
گر بسوزد زهره در هر روز و شب عيبش مكن
خوش بُود از دورى چشمى فريبا سوختن
زنده یاد فاطمه مهدی زاده (زهره)
1240+