می درخشد چو نگين بر در شهر كاخ آراسته تا دنيا بود روستا پاك شد از گله و بود هر كجا برزگرى شد نابود چون شنيد اين خبر، آن منعم گفت شُكرِ ايزد كه خدا با ما بود
از مجموعه شعر نقاش خیال
باد توفنده و طوفانزا بود
شور و غوغا همه جا بر پا بود
سيل با باد هماهنگى داشت
فتنه و مرگ چه بد آوا بود
خانه بيوه زنان ويران گشت
قصرها محكم و پا برجا بود
سيل بي باك ضعيفان را برد
نه كشاورز فقط تنها بود
گوسفند و بره و گاو و الاغ
برد با خود همه را هر جا بود
بچه و مادر و هم پير و جوان
سيل بلعيد كه بى پروا بود
منعمان شاد و فقيران رنجور
اين چنين بود زمانه تا بود
خانه خشتى و پوشالى و سست
رفت از بين كه نا پيدا بود
می درخشد چو نگين بر در شهر
كاخ آراسته تا دنيا بود
روستا پاك شد از گله و بود
هر كجا برزگرى شد نابود
چون شنيد اين خبر، آن منعم گفت
شُكرِ ايزد كه خدا با ما بود
زنده یاد فاطمه مهدی زاده (زهره)
1673+