از مجموعه شعر نقاش خیال
نمي روم ز سر كويت ار برنجانى
كه هر چه جور كنى باز راحت جانى
اگر چه قهر تو نسبت به من مسلّم شد
بدانمت كه نظر با من ست پنهانى
خطا چو رفت بگو تا ز بعد توبه كنم
ببخش بر من غمديده ات به آسانى
نداده ام دل و جان جز به خاطر شادت
چرا از اينكه دلم برده اى پشيمانى
سياه گشته چو موى تو روز روشن من
بيا و مهر وجودت به ما كن ارزانى
خدا كند كه رقيب از ميانه برخيزد
سپس نشينى و درد دلم تو بنشانى
بيا شبى و منّور نماى كلبه من
كه تابناك تر از زهره درخشانى
زنده یاد فاطمه مهدی زاده (زهره)
1212+
دیدگاهتان را بنویسید