سراغ،بت،عيّارگله،شكوه،فراق،پژمان،گريزان،قهرخَست،اميدراحت،دلبردل،زهره،تير،مژگان
از مجموعه شعر نقاش خیال
شب بود و ستاره ها نمايان بود
در ظلمت شب چو مهر تابان بود
زيبا صنمى به بسترى زيبا
از جور رقيب خويش گريان بود
مهتاب كشيده پرده سيمين
بردشت و دمن چو روز رخشان بود
از ناله مرغ شب دلم بگرفت
كو از دل و جان هميشه نالان بود
از عطر شكوفه ها مشام جان
خوشبو و معطّر و فروزان بود
گل با همه ناز و عشوه بر بلبل
از جور و جفاى خود پشيمان بود
خوش بود دو چشم نرگس اندر خواب
افسانه سرا هزار و دستان بود
در گلبُن عشق و آرزو آن شب
هم مهر و وفا به قيمت ارزان بود
آن يار كه بود دشمن جانم
برعكس هميشه شاد و خندان بود
در چهره روشن و دل افروزش
نقشى ز يگانگى نمايان بود
آمد به سراغم آن بت عيّار
از او گله ها مرا هزاران بود
بس شكوه نمودم از فراق او
پژمان شده و ز من گريزان بود
باقهر برفت و خَست جان من
آن كس كه اميد و راحت جان بود
چيزى كه بجا گذاشت آن دلبر
اندر دل زهره تير مژگان بود
زنده یاد فاطمه مهدی زاده (زهره)
1637+