زهره،زهره،زهره،رهره،زهره،زهره،زهره

از مجموعه شعر نقاش خیال

دلبر ناديده ‏ام باشد فروغ ديده‏ ام
بس تمنّا دارم از آن دلبر ناديده ام

بسكه خون دل ز راه چشم بيرون داده ‏ام
شرمم آيد نزدش از چشم به خون پاليده ‏ام

مرغ شب شد خسته از شب زنده دارى‏ هاى من
بسكه از دورى او شب تا سحر ناليده ‏ام

زنده یاد فاطمه مهدی زاده (زهره)

1422+

ازمجموعه شعر نقاش خیال

این توئى آمده اندر پىِ دلجوئى من
باورم نیست از این بخت خدایا عجب است

 

كه شده ماه من از خاور عمرم پیدا
صبح امید پدید آمده و نیم شب است

 

چه شد اكنون كه به یاد منِ دلخسته شدى
این محبت كه نمودى ز كدامین سبب است

 

خاك راهت شوم و در قدمت محو شوم
ننشینم به حضور تو كه دور از ادب است

 

گر بخواهى كه رود تلخى هجرت از یاد
بوسه ده از لب لعلت كه مثال رُطب است

 

می روى باز و رها می كُنیَم با غم و رنج
زهره دلشده چون سایه ات اندر عقب است

زنده یاد فاطمه مهدی زاده (زهره)

1221+

از مجموعه شعر نقاش خیال

هستيم حاصلى از هستى توست
باعث هستى مائى مادر

 

برتر از هرچه تويى، غير خدا
منبع نور و صفائى مادر

 

مملو از عفت و پاكى و گذشت
خالى از رنگ و ريائى مادر

 

زير پاى تو بود جنّتِ قدس
ما كجا و تو كجائى مادر

 

كاش از سايه لطف تو بُود
برسرم ظلّ همائى مادر

 

روز و شب چشم به راه تو بُود
شايد از راه بيائى مادر

زنده یاد فاطمه مهدی زاده (زهره)

1348+