از مجموعه شعر نقاش خیال
يارم به دست خويش نهال وفا بريد
پيمان دوستى و محبت زما بريد
تا گريه ام نبيند و زاريم نشنود
باچشم باز صحبت اهل وفا بريد
چون آشنا به جور و جفا گشت لاجرم
از يار آشنا سخن آشنا بريد
دانست چونكه هست رخش منبع صفا
زين رو برفت و از نظر ما صفا بريد
يك بوسه از لبش به جهانى دريغ كرد
از تشنگان باديه آب بقا بريد
چون ديد از وفا و محبت يگانه ام
او پا زكوى زهره خود از جفا بريد
زنده یاد فاطمه مهدیزاده (زهره)
1236+
دیدگاهتان را بنویسید